دو جهان ایرانی:
مسجد و کافی شاپ
چکیده: در این مقاله با بهرهمندی از الگوی تبیینی بوردیو به بررسی تطبیقی دو سبک زندگی اصولگرایی انقلابی و پسامدرن میپردازیم. جامعة آماری، جوانان منطقه3 تهران هستند که به طور متناوب به کافی شاپها یا بسیج مساجد این منطقه مراجعه میکنند. در این پژوهش تاثیر متغیرهای مستقل سرمایة اقتصادی،فرهنگی، نوع گرایش دینی و سیاسی و .. بر گزینش سبک زندگی بررسی شده است
کلمه های کلیدی: •
سبک زندگی•
ذائقه•
مصرف•
جوانان•
مسجد•
کافی شاپ
۳ نظر
۲۵ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۵۲
مقدمه
جامعة ایرانی عرصة تنازع، رقابت و همزیستی شیوههای گوناگون زندگی است. این شیوههای زندگی بر سر دستیابی به سرمایة نمادین در حال منازعه رقابت و چالش با یکدیگرند. نه تنها از زندگی، لذت، ارزش روایتهای مختلفی دارند بلکه حتی از امور عینی رخ داده در گذشته نیز روایتهای مختلفی دارند گویا چندین تاریخ همزمان در ایران اتفاق افتاده است.[1]
این روایتهای گوناگون مستتر در شیوههای زندگی ارتباطهای مختلفی میان جفتهای (دوگانگیهای) متضاد اساسی ساختاری برقرار میکنند. اینان روایتهای مختلفی از ارتباط میان زندگی/ مرگ، زن / مرد، زمان دور / زمان نزدیک، ایران / اسلام، ایران / غرب و . . . دارند.
شیوههای متفاوت و گاه متباین زندگی ایرانی، جهانهای متفاوت ایرانیاند. جهانهایی که در آنها اهمیت عناصر مختلف زندگی متفاوت است. این جهانها با وجود تمام این تفاوتها ایرانیاند، چرا که حاصل امتزاج و پیوند میان جریانهای مختلف فرهنگی در بستر تجربة ایرانیان هستند. همچنین همة آنها پیوندی،التقاطی و دورگهاند. حتی شیوههای زندگیای که آشکارا یکی از این جریانات فرهنگی (برای نمونه مدرنیسم و یا اسلامگرایی) را به عنوان الگو و سرمشق برگزیدهاند و تلاش برای خلوص دارند التقاطیاند. چرا که اینان نیز در واکنش و گفتوگو با تجربیات تاریخی ایرانی شکل گرفتهاند. این تجربیات تاریخی متأثر از برخورد سه نیرو و جریان فرهنگی ایران، اسلامی و غربی شکل گرفتهاند. فهم هر ایرانی از غرب و یا اسلام محصول پیوند افقها[2] است. از این رو حتی آنانی که خواستهاند تماماً غربی بیاندیشند و یا آنانی که خواستهاند تماماً اسلامی بیندیشند نیز متأثر از پیشفهمها و پیشادراکها، عناصری از ایرانیت را در نگاه و کنش خود حفظ کردهاند. به همین دلیل تمامی این شیوههای زندگی هم ایرانیاند و هم التقاطی و پیوندی.
نکتة مهم در تحلیل این شیوههای زندگی ایرانی آن است که این شیوههای زندگی از یک سو هم پیامد تحولات اجتماعی ـ فرهنگی ایرانند و هم از سوی دیگر شکل دهنده تحولات اجتماعی و فرهنگی میباشند. حاصل این دیالکتیک میان عاملان و شرایط تاریخی ایران جهانهای فرهنگی مختلفی است که در عرصة فرهنگی و اجتماعی ایران درحال تنازعند. موضوع اصلی تنازع، تحمیل «تعریف مشروع و معیار » از زندگی(بوردیو، 1984 و 1382و 1384 و بارکر، 1383) و عناصر مهم آن است.
در میان شیوههای زندگی مختلف دو شیوة زندگی بیش از دیگران در تقابل با یکدیگر شکل گرفته است. طیفی از جامعه متأثر از ارزشهای انقلاب اسلامی کماکان بر حفظ شیوة زندگی اسلامگرا و انقلابی تأکید کردند. این شیوة زندگی که میتوان آن را اصولگرایی انقلابی نامید با سیاستهای جمهوری اسلامی منطبق است. نفی مصرفگرایی غربی، دوری از نشانههای هویت غربی و مدرن، تأکید بر ارزشهای اسلامی با برداشت فقاهتی، اجتناب از روابط با نامحرم و دوری از مدگرایی از جمله ویژگیهای این شیوه زندگی است. در مقابل به ویژه در میان اقشار مرفهتر شیوه زندگی متخالفی شکل گرفت که با ویژگیهایی چون مدگرایی، گسترش ارتباط با جنس مخالف، تأثیرپذیری از جریانهای جهانی مصرفی و . . . شناخته شد. این سبک زندگی مورد مخالفت مستقیم وغیرمستقیم نظام قرار گرفت.
اگر پیوستاری از سبکهای زندگی ایرانیان رادرنظر بگیریم این دو شیوة زندگی در دو قطب این پیوستار قرار میگیرند. یکی از این دو حاصل پیوند ایران با اسلام است و دیگری حاصل پیوند ایران وغرب. البته پیوندهای دوگانه و چندگانه دیگری نیز در عرصه شیوههای زندگی ایرانی رخ داده است لیکن این دو بیشترین تخالف را با یکدیگر دارند و مقایسه این دو زندگی متخالف میتواند فهم بهتری از منازعات و رقابتهای اجتماعی و سیاسی جامعه ایرانی بدست دهد. همچنین این دو سبک زندگی در رقابتی جهانی نیز با یکدیگر به سر میبرند.
برای بررسی این دو شیوة زندگی در ایران شهر تهران و خاصه شمال شهر تهران مناسبتر به نظر میرسد. در این بخش از شهر تهران سطح مناسبتر درآمد اقتصادی امکان بروز شیوههای زندگی انتخابی را افزایش داده است . همچنین جریانهای جهانی و ملی بیشترین تعامل را در این منطقه کشور دارند و همین طور کلان شهر مکان مناسبتری برای بررسی تغییرات فرهنگی است . به تعبیر دیوید لایون «هر حرکتی به سوی وضع پسامدرن، حرکتی کلان شهری است»(لایون،1383 :101). درشهر است که میتوان تغییر تأکید از اموراقتصادی و کارکردی به مسایل فرهنگی و زیباشناختی را مشاهده کرد. اسکات لش معتقد است تجلی مکانی این تغییرات فرهنگی را بیش از هر جا در شهرهای بزرگ میتوان یافت (لش،1383 :360).
برای مقایسه دو سبک زندگی پسامدرن و اسلامگرای انقلابی بهترین گروه سنی جوانان هستند چرا که جوانان خواه در مقام کارگزار و خواه در مقام پذیرنده بیش از هر گروه سنی دیگر درگیر جریانهای فرهنگی جدید هستند. به تعبیر زیمل(1380) جنبشهایی که در حال توصیف آنیم بیش از هر گروه سنی دیگر جنبشی از آنِ جوانان هستند. این جوانان هستند که تغییرات تاریخی انقلابی را به وجود میآورند. زیمل علت این امر را آن میداند که «کهنسالان با نیروی حیاتی رو به زوال هرچه بیشتر و بیشتر متوجه محتوای عینی زندگی هستند . . . ولی جوانان بدواً متوجه جریان زندگی هستند، فقط بیتاب آن هستند که توانها و نیروی حیاتی زیاده خود را تا حد نهایت گسترش دهند»(زیمل، 1380 : 235).
برای مطالعة شیوة زندگی جوانان اصولگرای انقلابی، مساجد و برای مطالعة سبک پسامدرن، کافی شاپهای منطقة 3 تهران برگزیده شد. این مکانها بیش از هرمکان دیگر فضاهای اجتماعیایاند که توسط این دو شیوه زندگی شکل گرفتهاند. در این دو فضای اجتماعی دوگونه ارزشهای مختلف حاکم است. در کافیشاپها شاهد مد و سلیقه التقاطی، تعامل امر محلی و جهانی، اهمیت بازی، سرگرمی و مصرف، نقش حیاتی لذت و . . . هستیم (لایون، 1383 و تورن ، 1381)و در مقابل در مساجد شاهد سوءظن به لذت ها، اسلامگرایی فقاهتی، جدایی زن و مرد و . . . هستیم.
در این مقاله به بررسی تطبیقی دو شیوة زندگی متخالف در میان جوانان منطقة 3 تهران یعنی میان آنانی که بسیج مساجد کانون تجمعشان است با آنانی که پاتوقهایشان در کافیشاپها قرار دارد را میپردازیم...